پناهیان: هنوز بیسوادهایی هستند که میگویند حجاب عقیده است/ با علوم تجربی هم می شود ضرورت حجاب را فهمید
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۳۸۸۲۰
فارس نوشت: حجتالاسلام پناهیان گفت: چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین، یک امر واقعی و احکامش تابع مصالح و مفاسد است. لذا خیلیها حجاب را یک امر ارزشی و غیرواقعی تلقی کرده و ضرورتش را درک نمیکنند.
علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه «ماه من» که بهطور مستقیم از شبکه سه پخش میشود درباره تلقیهای ناصواب از دین و آثار تحریف دین به گفتگو میپردازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروز به احترام حضرت خدیجه(س) بانوی بزرگ عالم اسلام، میخواهم به عنوان مثالِ بحث، درباره مسئلهای صحبت کنم که مربوط به بانوان و پیرامون موضوع حجاب است. اما قبل از آن، درباره سؤالی که میشد از بحث دیشب پرسید، نکتهای را عرض کنم؛ اگرچه این بحث ناتمام است و باید بعداً این بحث را ادامه بدهیم.
سؤالی که درباره موضوع بحث دیشب میشود پرسید این است که اگر اشتباه تشخیص دادیم چه؟ ما گفتیم اسلام دین تشخیص است و تشخیص از جهاتی مهمتر است و تشخیص تکلیف مقدم بر تکلیف است. یعنی اول باید تکلیف را تشخیص بدهیم. تشخیص تکلیف، گاهی از اوقات با مراجعه به علماست؛ اما همانجا هم باید شما تشخیص بدهید از کدام عالم بپرسید، از کدام عالم تقلید کنید و به کدام عالم مراجعه کنید، کدام عالم، مرجع شما است؟
خیلی اوقات بعد از فتوای مرجع تقلید هم، باز در «موضوعشناسی» تشخیص به عهده خودمان استبعد از اینکه مرجع تقلید فتوایی داد، بسیاری از اوقات تشخیص تکلیف به عهده خود ما است؛ در موضوعشناسی! یعنی موضوع آیا همان موضوعی است که مرجع تقلید ما حکمش را از اسلام بیان کرد یا نه؟ این تشخیص هم به عهده خودِ ما است. مثلاً فتوای مرجع این است: ماهیهایی که پولک دارند حلال هستند و ماهیهایی که روی پوست آنها پولک نداشته باشند، مثلاً حرام هستند.بعد از این حکم، دیگر خودم میروم بررسی میکنم که ببینم این ماهی پولک دارد یا ندارد؟ پس موضوعشناسی به عهده خودِ مکلّف است.
البته گاهی مراجع، به واسطه اعوان و انصاری که دارند یک کمکی در این زمینهمیکنند. اما در بسیاری از احکام دیگر، مسئله پیچیدهتر از این میشود. مثلاً صلح داریم، جنگ داریم و... خب الان موقع کدام است؟ یا مثلاً اینکه در برخورد با اطرافیان، تا کِی باید صبر کنیم؟ کِی نباید صبر نکنیم و مثلاً کجاها باید فاصله بگیریم؟ همه اینها نیاز به تشخیص خود ما دارد. یا اینکه بعضی وقتها ممکن است تزاحم بین احکام پدید بیاید، در این موارد،اولویت با کدام است؟ کدام را باید ترجیح بدهیم؟ خیلی از اوقات، اینها به تشخیص خود ما است.
در بسیاری از مسائل اجتماعی، تشخیص به عهده خودمان است؛ حتی ولیّ جامعه سکوت میکند تا خودمان تشخیص بدهیمدر مسائل اجتماعی هم خیلی از اوقات، تشخیص به عهده خودِ ما است؛ حتیولیّ جامعه سکوت میکند تا ما با تشخیصمان یک امری را جلو ببریم. مثال برجستهاش شب عاشورا است که اباعبدالله الحسین(ع) امر به ماندن نکردند، بلکه یاران حضرت، خودشان وظیفه خود را تشخیص دادند. در مورد امیرالمؤمنین علی(ع) مثالهای بسیار هولناک و مهمی وجود دارد که بگذاریدبه شبهای امیرالمؤمنین علی(ع) و شبهای قدر که شبهای شهادت ایشان است، نزدیکتر بشویم، این بحث را آنجا بیشتر تعقیب خواهیم کرد.
پس مسئله تشخیص، مسئله بسیار مهمی است به خاطر عقلی که خدا به ما داده و یکی از منابع احکام شرعی ما هم هست. علما هم از همین عقل استفاده میکنند. سؤالی که از این بحث می شود پرسید این است که اگر افراد،تشخیصشان اشتباه بود چی؟ این سؤال خیلی مهم است و پاسخ آن را فعلاًخیلی کوتاه عرض میکنم. پاسخش این است که ممکن است بعضیها بدون اینکه در تشخیصِ اشتباه، مقصّر باشند دچار اشتباه بشوند، خدا اینها را میبخشد. امّا ممکن است بعضیها عمداً اشتباه کنند. خدا این را روز قیامتبه چشمشان خواهد آورد و البته چشمشان را هم درخواهد آورد که شما چرا ندیدید؟ بعد اینها میگویند: خدایا، چرا ما را کور وارد محشر کردید؟میفرماید چون شما چشم داشتید و ندیدید. (قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا ؛ طه، ۱۲۵)
ما نمیتوانیم از تشخیص، فرار کنیممسئله تشخیص، مسئله خیلی مهمی است. ما نمیتوانیم از تشخیص، فرار کنیم. استخاره چیز خوبی است ولی ما سرِ تشخیص، امتحان میشویم. گاهی از اوقات ما با استخاره هم میخواهیم فرار کنیم از تکلیفی که داریم تشخیص میدهیم! این استخارهگراییِ افراطی، دوباره مسئله دارد.
یا مثلاً شما یک عالمی را انتخاب کردهای. شما روی چه حسابی او را انتخاب کردی و به او مراجعه کردی؟ شما نمیتوانی خودت را معاف کنی و بگویی «او به من گفت که فلان کار درست است...» میگویند: خُب چرا به او مراجعه کردی؟ اگرتشخیص تو اشتباه باشد و تو در این تشخیص اشتباه، مقصّر باشی، طبیعتاً مقصّر خواهی بود.
خیلی از امتحانهای ما سرِ «موضِع تشخیص» است نه «انجام تکلیف»خیلی از اوقات، امتحان انسانها سرِ «موضع تشخیص» است، نه «انجام تکلیف». تازه ما کلی از تکلیفهایی که قطعی هستند، انجام میدهیم برای اینکه قدرت تشخیصمان بالا برود. یکی از راههای اصلاح تشخیص و تضمین تشخیص صحیح، این است که ما آن قسمت از تکالیفی که میدانیم قطعی است، انجام بدهیم، تا قدرت تشخیصمان در آن موارد دیگر،بالا برود؛ این یعنی تقوا. و نتیجهاش این میشود که خدا به ما قدرت تشخیص میدهد «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً ؛ انفال، ۲۹)
عظمت حضرت خدیجه کبری(س) به این است که به سهولت تشخیص داد که رسول خدا(ص) به نبوّت رسیده است. عظمتش در این است که به سهولت تشخیص داد اموال خود را باید برای رسول خدا(ص) بگذارد و فدای او بکند. به سهولت تشخیص داد که باید تا پای مرگ، او را همراهی کند و ثروتمندترین زن مکّه، در اوج فقر و نداری از دنیا برود. اینها ابتدائاً به عظمت او در تشخیص است و بعد هم عمل به تکلیفی که تشخیص داد. هیچوقت به او امر نشد که «یا خدیجه، همه اموالت را انفاق کن!» او خودش تشخیص داد و زیباییاش هم واقعاً به همین است.
خیلیها تصور میکنند وقتی امام زمان(ع) آمد، دیگر نیاز به تشخیص نداریم و فقط باید اطاعت کنیم!خیلیها فکر میکنند که وقتی امام زمان(ع) تشریف بیاورند، مشکل ما در مقام تشخیص، حل خواهد شد! مثلاً اینکه ایشان، هر روز صبح یک چکلیست (فهرستی از وظایف) به ما میدهند و میفرمایند: «این فهرست کارهای امروز تو است!» درحالیکه اینطور نیست. کسانی که پیش ائمه هدی(ع) بودند، یک چنین فهرستی پیدا نکردند. شما چرا چنین انتظاری دارید؟ امام زمان(ع)میخواهد شما مثل مالک اشتر برای امیرالمؤمنین(ع) باشید. امیرالمؤمنین(ع) میفرمود: مالک اگر دستش به من نمیرسید، و خودش فکر میکرد چهکار بایدبکند، به همان نتیجهای میرسید که اگر من هم بودم، همان را میگفتم (فإنِّی إنْ لَمْ أُوصِکَ اکتَفیتُ بِرَأیِکَ؛ الغارات، ج۱، ص۱۶۵) اینقدر قدرت تشخیص مالکبالا بود. حضرت در مرگ مالک میفرماید: کجاست مانند مالک؟ «أینَ مثلُ مالِک»
در جای دیگری امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که تبعیّت شما از من کافینیست؛ شما باید بفهمید من چه میگویم... یکی از عواملی که ما فرمان امام را تاب نمیآوریم، این است که فلسفه حکم او را نمیفهمیم و عقلمان به آن نمیرسد. وقتی عقلمان نرسید، طبیعتاً تاب نمیآوریم. به قول حضرت خضر که به حضرت موسی فرمود: تو چگونه میتوانی صبر کنی وقتی نمیدانی علّت کارِمن چیست؟ (وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً ؛ کهف، ۶۸) حضرت موسی با اینکه خودش پیغمبر بود، نتوانست در کنار حضرت خضر، صبر کند و تاب بیاورد. ما فاصلهمان با امام زمان(ع) چقدر زیاد است! امام زمان(ع) بالاتر از خضر و ما کمتر از موسی هستیم. پس ببینید از ما چه انتظاری دارند!
پیامبر(ص) اجازه میداد مردم نتیجه تشخیص اشتباه خود را ببینند/ امام(ره) هم درباره انتخابات همینگونه برخورد میکرددین ما دین تشخیص است و این تلقّی غلط در جامعه باید اصلاح بشود که دین ما فقط دین تکلیف است. یک ولیّ فقیه کارش چیست؟ ایشان-که جانشین امام است- کارش این است که قدرت تشخیص مردم را افزایش بدهد؛مثل یک معلم، مثل یک امام، مثل یک پیغمبر. خُب یک پیغمبر و یک امام، اجازه میدهند که مردم گاهی اشتباه کنند، البته گاهی هم جلوی اشتباه مردم را میگیرند، گاهی هم به مردم تذکر میدهند ولی بالاخره حرف مردم را اجرا میکنند؛ مثل رسول خدا(ص) که وقتی میخواستند طبق نظر مردم، اسیران بدر را آزاد کنند فرمودند: اگر اینها را آزاد کنید، ساب بعد، به همین تعداد کشته خواهیم داد! مردم گفتند: نه، اینها را آزاد کنیم. حضرت فرمود باشد! به همان تعداد ۷۰ نفر سال بعد کشته دادند. (فَأَطْلَقَ لَهُمْ أَنْ یَأْخُذُوا الْفِدَاءَ وَ یُطْلِقُوهُمْ وَ شَرَطَ أَنَّهُ یُقْتَلُ مِنْهُمْ فِی عَامٍ قَابِلٍ بِعَدَدِ مَنْ یَأْخُذُوا مِنْهُمُ الْفِدَاءَ- فَرَضُوا مِنْهُ بِذَلِکَ- فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ أُحُدٍ قُتِلَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِاللَّهِ ص سَبْعُونَ رَجُلًا ؛ تفسیر قمی،ج۱،ص۲۷۰)
رسول خدا(ص) اجازه دادند که مردم اثر و نتیجه تشخیص اشتباه خودشان را ببینند. کمااینکه حضرت امام(ره) در مورد انتخابات همین را فرمودند. تشخیص مسئله بسیار مهمی است. ما بد می کنیم در کنار مسئله امامت، فقط اطاعت را میگوییم و بصیرت را نمیگوییم. این باعث میشود که یک سری از جوانها، از دین بیزار بشوند و بگویند «چرا باید همهاش به ما دستور بدهند؟ چرا خدا فقط دستور داده و ما باید اجرا کنیم!» درحالیکه اینطور نیست و خیلی جاها باید خودمان تشخیص بدهیم. حالا کو تا امام، دستور بدهد! کاش دستور بدهد. آنجایی که به فهم خودت واگذار میکند چی؟ رسول خدا(ص) درک و تشخیصدادن منافقین را بسیاری از اوقات، به خود مردم واگذار کردند. و همه روضههایی که میخوانیم به خاطر عدم تشخیص مردم بود.
البته تشخیص درست، ملاک و معیار دارد و میشود درباره آن صحبت کرد، ولی فعلاً شعارش را بدهیم، فعلاً پرچم آن را بالا بگیریم که تلقّی مردم از دین، این نباشد که صرفاً باید تکلیف انجام بدهند!
برای حوزه و دانشگاه ما زشت است که مردم، دین و اخلاق را یک امر ارزشی میدانند نه یک امر واقعی!حالا به سراغ موضوعی برویم که در ابتدای جلسه عرض کردم و آن هم مسئله حجاب است. خیلی زشت است که ما هنوز در جامعه خودمان لازم است درباره مسئلهای به نام حجاب بحث کنیم. برای حوزه و دانشگاه ما زشت است. چرا؟چون تلقیِ مردم ما از اخلاق این است که اخلاق یک امر واقعی است یا یکامر ارزشی است؟ یک امر ارزشی. تلقیِ مردم ما از دین، این است که یکامر واقعی است یا یک امر ارزشی؟ یک امر ارزشی.
این تقصیر حوزه و دانشگاه است که مردم چنین تلقیای دارند. درحالیکهدین یک امر واقعی است. احکام دین تابع مصالح و مفاسد است. این را دیگرهمه علماء علم کلام، حداقل در جرگه جهان تشیّع، قبول دارند و ایراد آن تحریف دین، این بود که داشت از این دیدگاه خارج میشد.
صداوسیما، آموزش و پرورش، طلبههای مبلّغ! چرا شما در این مملکت هنوز نتوانستید جا بیندازید که مسئله حجاب، یک مسئله اخلاقی، ارزشی به معنای غیرواقعی نیست؟ بعضیها به بنده میگویند: چرا با اخلاق مشکل داری و یک مقدار این مفهوم را تضعیف میکنی؟ میگویم: به برداشت مردم از اخلاق نگاه کنید! برداشت مردم از اخلاق این است که یک فضیلت و یک ارزش است (ارزش به معنای امر غیرواقعی) و بعد میگویند: بیایید ارزشها را پاس بداریم!
الآن اگر من این وسیله برقی را داخل آب بیندازم، طبیعتاً خیس میشود و خراب میشود. لذا وقتی شما میگویی «نینداز، خراب میشود!» دارید از یکواقعیت حکایت میکنید. توصیههای اخلاقی را مردم اینچنین نمیدانند. چون اینچنین نمیدانند، بعضیها هم اصرار دارند که اخلاق را امر ارزشی تعریف کنند. بنده میگویم اصلاً حجاب، یک امر اخلاقی نیست. میگویند: پس چیست؟ میگویم: یک امر واقعی است. میگویند: پس چرا دین گفته است؟ میگویم: خُب دین، همهاش دستور به واقعیتها میدهد!
مقصرِ اینکه مردم دین را یک امر غیرواقعی تلقّی میکنند کیست؟بیایید در این شبها مقصّر را پیدا کنیم که چرا مردم دین را یک امر غیرواقعی تلقّی میکنند؟ تلقّی فیلسوفان و اندیشمندان غربی بعد از رنسانس علیه مسیحیت، به جامعه ما رسوخ کرده است؟ تلقّی برخی از مکاتب و فلسفههای اخلاقی است که در جامعه ما و جان جامعه ما رسوخ کرده است؟ چرا مردم حجاب را امر غیرواقعی میدانند؟ برخورد مردم با ماسک در دوران کرونا، آیا با حجاب فرق دارد یا نه؟ بله! و این غلط است.
مردم که ویروس را حس نمیکردند! لذا اگر ماسک میزدند دلیلش این بود که به گفته پزشکها اعتماد کردند و الا خودشان که نرفتند زیر میکروسکوپ ویروس را ببینند و به این نتیجه برسند که باید ماسک بزنند. بالاخره مردم به نظر پزشکها برای لزوم استفاده از ماسک، اعتماد کردند و به تعبیری که در فقه ما هست، مردم از مراجع پزشکیشان تقلید کردند. ولی مردم میدانستند که این پزشکها دارند از یک امر واقعی حرف میزنند.
چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین یک امر واقعی است و احکامش تابع مصالح و مفاسد استچرا ما چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین یک امر واقعی است و احکامش تابع مصالح و مفاسد است؟ چه کسی اینجا مقصّر است؟ چرا بایداین دعوای مضحک سر حجاب در جامعه ما وجود داشته باشد؟! آیا این دعوا مضحک نیست؛ برای جامعهای که در کلامش اینجوری اعتقاد دارد، در فقهاش اینجوری اعتقاد دارد، در اخلاقش آنجایی که فلسفه اخلاق از نگاه دینی، تبیین میشود، اینجوری اعتقاد دارد. این معضل را کِی باید حل کرد؟
حجاب را چه کسی باید توضیح بدهد؟ الآن شما وقتی در هواپیمامینشینید، حجاب را یک مقوله ارزشی و دینی معرفی میکند، ولی بستن کمربند ایمنی در هواپیما را یک امر ارزشی معرفی نمیکند بلکه یک امر واقعی معرفی میکند. قرائت ما از دین، و تلقی مردم اینگونه شده است. بنده از علما تقاضا میکنم، یک کمی سرشان از کتاب بیرون بیاورند و از کتابخانه بیرون بیایند و ببینند این آگاهیهایی که در جامعه منتشر شده، چگونه بوده است که الآن تلقی مردم درباره دین، اینگونه است؟
حجاب صرفاً یک امر ارزشی نیست؛ بلکه یک امر عقلانی مربوط به سلامت روانی جامعه استحجاب موضوعی است که در دستهبندی علوم، جزء موضوع علم «سلامت روان» قرار میگیرد. ما الآن نظام مهندسی داریم. نظام مهندسی میگوید: من به شما اجازه نمیدهم ساختمانی بسازی که روی سر خودت خراب بشود. ممکن است روی همسایه هم اثر بگذارد. حتی اگر روی همسایه هم اثر نگذارد، من به خاطر سلامتی و ایمنی خودت، اصلاً به شما مجوّز نمیدهم. این یک گزاره یا توصیه اخلاقی است یا واقعی؟
وقتی میگوییم: «این یک گزاره اخلاقی نیست بلکه واقعی است» یعنی تلقّی عمومی از اخلاق این است که امر غیرواقعی است. درحالیکه حجاب، یک امرواقعی است. ما نظام مهندسی داریم، نظام پزشکی داریم، نظام روانشناسی داریم. نظام سلامت روانی کجاست؟ البته دین هم راهنمای آن است. با علوم تجربی هم میشود ضرورت حجاب را فهمید. الان برای درک ضرورت حجاب،زیاد هم به دین احتیاجی نیست؛ البته دین هم توصیه کرده است.
چرا دین، در برخی گزارههای واقعی دخالت کرده و به ما امر کرده است؟چرا دین، آمده است در این گزارههای واقعی دخالت کرده است؟ خُب میگذاشت عقل خودِ ما برسد و بفهمیم. چون بعضی از اینها مهمتر است و طول میکشد تا ما بفهمیم، لذا دین آمده و راهنمایی کرده است و الّا ما خودمان هم کار کنیممیتوانیم بفهمیم. آیتالله بهجت(ره) میفرماید: «با نور عقل، میتوان فروع و اصول دین را اثبات نمود.» یعنی نهتنها اصول دین، بلکه فروع دین را هم میشود فهمید و اثبات کرد.
بعد میفرماید: «کسانی که با قواعد و استدلالات عقلی مخالفند از بیدینی ترویج میکنند، زیرا «لا دینَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ». هر کس عقل نداشته باشد دین ندارد. اقرار به توحید، توسط سراج عقل است و ثواب و عقاب به عقل است. و حتی همین معنا را، عقل قبل از بیان میدانست. با متابعت و عدم متابعت از عقل، جای انسان اعلیعلیین یا اسفلالسافلین است. آیا عقل دستور به فرار از مهالک و یا گرایش به خیرات را نمیدهد؟!»
بعضی از واقعیتها پیچیدهتر است، ما نوعاً اسم واقعیتهای پیچیدهتر را میگذاریم «اخلاقی»! خب اشتباه میکنیم! بعضی از واقعیتها مهمتر است. مثلاً متخصص قلب با متخصص مو، هر دو متخصص هستند، ولی کدام مهمتر است. ما فوقش از قید موهایمان میگذریم، ولی از قلبمان که نمیتوانیم بگذریم! آن را جدّیتر میگیریم، ولی هر دوی اینها تخصص استو هر دو واقعیت است. اما برخی از واقعیتها برای جامعه حیاتیترند، لذا اسلام دخالت میکند و در آن مورد، راهنمایی میکند. چه کسی را به بهشت میبرند؟ کسی که عاقلتر است و به علم بها میدهد. چه کسی را به جهنم میبرند؟ آدم احمق را!
مردم ما اکثراً این آیه قرآن را باور ندارند که میفرماید: «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» (بقره، ۱۳۰) یعنی چه کسی از دین فاصله میگیردجز آدم نادان؟ ولی مردم، الان بیدین را نادان نمیدانند چون دین، به درستی معرفی نشده است. این را باید اصلاح کرد! علمای اسلام به داد اسلام برسید، مبلّغینِ اسلام به داد اسلام برسید!
ما که ۲۴ساعته داریم دین را برای مردم معرفی میکنیم؛ پس با چه ادبیاتی دین را معرفی کردهایم که نتوانستیم این تلقیِ اشتباه را تغییر بدهیم؟! حتی بعضی از مدافعین حجاب هم اینجوری از حجاب دفاع نمیکنند که یک امر عقلانی و مفید و فردی و اجتماعی است.
چرا برخی سیاسیون توانستند با تمسخر حجاب، رأی جمع کنند؟ چون مردم حجاب را یک امر ارزشی میدانند نه عقلانی!بعضی از سیاسیون درجهیک این کشور که بعضاً آنها را برای ریاستجمهوری قبول میکنند، میروند حجاب را مسخره میکنند رأی میآورند. آیا کسی دندانپزشکی را مسخره میکند تا رأی بیاورد؟! نه؛ پس چرا حجاب را مسخره میکنند؟ چون حجاب را یک امر ارزشی میدانند و میگویند: حجاب به عقیده افراد بستگی دارد، عقیده را تحمیل نکنید! هنوز در این کشور بیسوادهایی هستند که میگویند حجاب عقیده است و عقیده را تحمیل نکنید.
آقازاده آیتالله بهجت(ره) میفرماید که حضرت آیتالله بهجت در این زمینه مبنای خاصی داشت. بعضی از علمای گذشته نیز بر این نظریه بودند ولی ایشان خیلی این قضیه را سرایت میداد و میفرمود: «همه احکام الهی،ارشادی است. تمام این احکامی که خدا حکم کرده را عقل یک انسان کامل نیز حکم میکند.» حالا ما آن عقل کامل را نداریم، لذا به کلام خدا و کلام معصوم(ع) مراجعه میکنیم.
حجاب یک امر مربوط به سلامت روانی جامعه است. بسیاری دیگر از احکام نیز همینطور هستند. پس موضوع تعبّدیات در این وسط، چه میشود؟ ما نسخه پزشک قلب خودمان را حتی نمیتوانیم درست بخوانیم. اما چون ایشان متخصص هستند، ما به او اعتماد میکنیم؛ به عنوان یک عالم. ولی ما هنوز این اعتماد را نسبت به پیغمبر و ائمه هدی، به عنوان یک عالم، در مردم ایجاد نکردهایم.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: یک امر واقعی امیرالمؤمنین ع امر غیرواقعی تشخیص تکلیف عهده خود امام زمان ع قدرت تشخیص حجاب را یک مهم تر رسول خدا ص کدام عالم واقعیت ها جامعه ما بعضی ها ی مردم چه کسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۳۸۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تشخیص بدعت و انحرافات، ویژگی ممتاز یک معلم
امروز مصادف است با سالروز شهادت علامه بزرگوار مرحوم مطهری رضوان الله تعالی علیه که به عنوان روز معلم نامگذاری شده، بدین جهت چند جملهای عرض میکنم.
اولاً باید یاد آن شهید بزرگوار همیشه زنده باشد. ارزش وجودی مرحوم مطهری(ره) در این بود که خطر انحرافات، بدعتها و آسیبها و حملاتی که به دین و اعتقادات مردم میشد را به موقع تشخیص داده و با آن مقابله میکرد و این ویژگی ممتاز یک معلم است.
معلم حقیقی انسان که نظیر و مثلی ندارد خدای تبارک و تعالی است. این عنوان «علّم آدم الاسماء» و علم اسماء که خدای تبارک و تعالی به آدم تعلیم نمود، فقط این نبود که یک اسماء و حقایقی را به آدم نشان داده باشد، بلکه راه سعادت و شقاوت و اسباب آن را نیز به او نمایانده است. با نگاهی مختصربه قرآن میبینیم اسباب سعادت و خوشبختی همینطور اسباب خسران و حتی خسران مبین، همه در قرآن بیان گردیده است.
یک معلم واقعی هم باید به این مرحله برسد و همه همّ و تلاش ما و شما نیز باید همین باشد. در اینصورت است که اطلاق معلم آن هم در حد یک موجبهی جزئیه بر ما مفهوم پیدا می کند.
اگر امروز بخواهیم معلم نمونه قرن را معرفی کنیم باید امام خمینی(ره) را نام ببریم که چگونه بشر را متوجه خطرات جهانی این قرن کرد. امام فقط با طاغوت ایران مقابله نکرد، امام فقط خطر پهلوی را در ایران تشخیص نداد که با آن مقابله کند، امام خطر استکبار جهانی را به بشریت گوشزد کرد و همه مردم دنیا را متوجه این خطر بزرگ نمود و راه مقابله با آن را بیان کرد.
امام(ره) خطر اسرائیل و صهیونیزم را برای همه ادیان بیان کرد نه فقط برای اسلام. اسرائیل برای همه ادیان و همه کشورهای اسلامی خطرناک است. امام(ره) همه انسانها و همه علما و دانشمندان مذاهب را به مقابله با خطر اسراییل دعوت نمود و این شاخص بزرگ یک معلم است.
میخواهم این نتیجه را بگیرم که همه ما مخصوصاً در این زمان، باید مراقب دین و اعتقادات مردم از هجوم بدعتها، خرافات و اشتباهاتی باشیم که عدهای بخواهند در دین داخل کنند. چنانچه یک مدرس و استاد حوزه به این مهم توجه داشته باشد او میشود معلم واقعی.
همه ما باید به این سمت برویم. گاهی که انسان در خلوت خودش محاسبه میکند که کجا وظیفه خودش را درست انجام داده و کجا انجام نداده؟ مشاهده میکند که در خیلی از جاها کوتاهی کرده است. باید کاملا مراقب انحرافات بود، متأسفانه در سیمای جمهوری اسلامی مباحثی در سیشب از ماه رمضان مطرح گردید که بسیاری از آنها بیاساس بود که اکنون من نمیخواهم به تفصیل وارد این موضوع شوم. اینها را چه کسی باید دنبال کند و جواب بدهد، در آخر هم منتهی شد به یک اهانت بسیار شرمآور به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) که انسان اگر از این جهالت و از این اهانت دِق کند و بمیرد حق دارد، ولی متأسفانه مطرح شد.
در این سخنرانیها اگر کسی دقت کند گوینده ناخودآگاه به این نتیجه رسیده که دین در هیچ زمانی برای مردم پذیرش ندارد و اولیای دین نمی توانند مردم را جذب دین کنند. آیا این نتیجه با حقیقت دین سازگاری دارد؟ آیا این انحراف نیست؟ مسئولین صدا و سیما اشکالات علمی این مطالب را از حوزه و اندیشمندان مطالبه کنند و عدهای کارشناس دینی که لااقل بهرهای از اجتهاد دارند را بکار گیرند تا راجع به آن اظهار نظردقیق نمایند. حرفهای مطرح در آن برنامه پر از اشکال علمی و التقاط و انحراف و تفسیر به رای است، انسان این درد را کجا ببرد؟
«هُدًی لِلْمُتَّقِینَ» را با اینکه آیات بعد آن«الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ...» معنا کرده، معنا میکند به کسانی که حسود نیستند، ما به چه دلیلی از جیب خودمان، آیات قرآن و روایات را اینطور تخریب کرده و به ذهن جوانان و جامعه القا کنیم. در علم اصول و قواعد تفسیر واضح است که هر حدیثی که مشابهت لفظی با یک آیه دارد را نمیتوان در تفسیر آن آیه قرار داد و اساساً حدیث را باید بر اساس ضوابط علم اصول تفسیر نمود در حالیکه در این سخنرانیها بدون توجه به این نکات صحبت شده است.
بنابراین حوزهها باید بیدار باشند. بسیار مایه تأسف است که انسان ببیند یک مسائل انحرافی آن هم در مقدسترین زمانها از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود و متأسفانه در حوزه علمیه احدی به آن پاسخ نمیدهد. چرا؟ ما همه دلسوز انقلابیم، پوست و خون و رگمان انقلاب است ولی این انقلاب را ما برای اسلام و احیای مکتب امام صادق(ع) میخواهیم. منِ طلبه حق ندارم از جیب خودم مطلبی را مطرح کنم که نه اساس دارد نه دلیل. این دردی است که امروز وجود دارد.
روز معلم نه فقط روز تجلیل از مرحوم علامه مطهری(ره)؛ بلکه باید تجلیل از همه اساتید و فقها و حکما و مفسران حاضر و درگذشته باشد. کار یک معلم از کار یک طبیب بهمراتب مهمتر و بزرگتر است. آیا روایت «ابٌ علّمک» را به صرف اینکه کسی یک اصطلاحات و اقوالی را بلد باشد و برای شما ذکر کند میتوان بر او تطبیق داد؟ یا ابٌ علّمک کسی است که موارد خطر را بشناسد و بفهمد و تعلیم دهد؟ وقتی انسان به صنف عالمان توجه کند تنها صنفی که میتواند انحراف و بدعتها را تشخیص دهد فقها هستند، چرا فرمودند «الفقهاء حصون الاسلام»؟ نگفتند حکما و مفسران. فقه در این روایت به معنای اعم نیست بلکه آنهایی است که آشنا با احکام دین، با حلال و حرام و ضوابط آن هستند که میتوانند اسلام را حفظ کرده و حصن برای اسلام باشند. ما باید در این مسیر قرار گرفته و پیش رویم.
از این محبت و بزرگواریای که آقایان در مقام تکریم از استاد نسبت به بنده فرمودند متشکرم. بحمدلله آقایان خود از اساتید هستند، من همیشه خدا را نسبت به این لطف و عنایتی که در کنار همه الطاف و نعمش فرموده شاکرم که در مجلس بحث ما عدهای قابل توجه حضور دارند که هر یک از اساتید دروس عالی حوزه و اهل دقت و نظر هستند.
دعا میکنم خداوند افقهای بزرگ علمی را به روی همه ما باز کند، گاهی فکر میکنم عمر تمام شد، چه چیز دست ما آمده؟ هیچی! از این صحبتها و تعریفهایی هم که میشود فریب نباید خورد. اینها همه تخیل است و آدم خیال میکند، واقع این است که ما باید با دعا و تضرع، با نماز شب و توسل به ائمه(ع) از خدا بخواهیم وقتی از دنیا میرویم دستان ما از علم پر باشد، هر چه که علم انسان بیشتر باشد رتبه او در عالم قیامت و تقربش به خدا بالاتر است، اینکه در قیامت شأن عالم از شهید هم بالاتر است، وجهش همین است، ان شاءالله خداوند نصیب همه ما بفرماید.